کد مطلب:210673
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:122
قطره باران
آن قطره ی باران بین از ابر چكیده
گشته سر هر برگ از آن قطره گهربار
آویخته چون ریشه ی دستارچه ای سبز
سیمین گرهی بر سر هر ریشه ی دستار
یا همچو زبرجدگون یك رشته ی سوزن
اندر سر هر سوزن یك لؤلؤ شهوار
و آن قطره باران كه برافتد به گل سرخ
چون اشك عروسی است برافتاده به رخسار
و آن قطره باران كه برافتد به سر خوید
چون قطره سیمابست افتاد به زنگار
و آن قطره ی باران كه برافتد به گل زرد
گوئی كه چكیده است می زرد به دینار
و آن قطره ی باران ز بر سوسن كوهی
گوئی كه ثریاست بر این گنبد دوار
بر برگ گل نسرین آن قطره دیگر
چون قطره ی خون بر زنخ لعبت فرخار
آن دایره ها بنگر اندر شمر آب
هر گه كه در آن آب چكد قطره ی امطار
چون مركز پرگار شد آن قطره باران
و آن دایره ی آب بسان خط پرگار